تخصصی ترین مرکز برگزار کننده دوره های علوم پزشکی
تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین
شماره تماس : ۶۰ ۳۶ ۹۰ ۸۸ ۰۲۱
 |  |  |  |  |
لغات کلیدی زبان آزمون کارشناسی ارشد وزارت بهداشت
Validity
- مشخصات
- منتشر شده در یکشنبه, 01 شهریور 1394 09:12
- تعداد بازدید: 1886
| معنیValidity:اعتبار - ارزش |
| مترادف : state of being valid, legitimacy; soundness, condition of being well-founded |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| Dean laughed at first at his wife's suggestion, but the more he thought about it, the more the idea had a ring of validity to it. |
| The Maryland Court of Appeals sustained the validity of this act. |
| The highest court of that state sustained the validity of the monopoly. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Vanish
- مشخصات
- منتشر شده در یکشنبه, 01 شهریور 1394 09:15
- تعداد بازدید: 2540
| معنیVanish:ناپدید شدن |
| مترادف : disappear, cease to exist |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| The last of the police cars sped past and vanished into the storm. |
| سرعت آخرین اتومبیل های پلیس گذشته و در طوفان ناپدید شد |
| The plane vanished from radar screens soon after taking off. |
| The Shatin rice fields have long vanished beneath a new town of skyscrapers and motorways. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Vehicle
- مشخصات
- منتشر شده در یکشنبه, 01 شهریور 1394 09:18
- تعداد بازدید: 2139
| معنیVehicle:وسیله نقلیه |
| مترادف : means of transport (car, bus, etc.); instrument; means, medium |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| The secret ballot was an important vehicle for freer elections. |
| the use of TV soap operas as a vehicle for spreading public information |
| Every road is blocked, every emergency vehicle trapped or wrecked, every hospital destroyed. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Venue
- مشخصات
- منتشر شده در یکشنبه, 01 شهریور 1394 09:21
- تعداد بازدید: 2012
| معنیVenue:محل وقوع جنايت – محل انجام |
| مترادف : scene or setting of an event; scene of the crime; place of trial; statement declaring that a trial is being held in the proper court |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| The concert's still on Saturday but the venue has been changed. |
| The restaurant is one of the few venues for jazz music in the area. |
| Amateur organisers inevitably pick a venue for the wrong reasons. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Vessel
- مشخصات
- منتشر شده در یکشنبه, 01 شهریور 1394 09:25
- تعداد بازدید: 1876
| معنیVessel:رگ |
| مترادف : large craft made for navigation on water, boat, ship; container, receptacle (especially for holding liquids); tubular duct through which bodily fluids flow (e.g. blood vessel); one who has or demonstrates a certain quality |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| And the Navy wants the vessel cheap by Pentagon standards at least. |
| Some ritual vessels have shields painted on them. |
| The vessel is about 30 miles off the Baja California coast, in international waters. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.