تخصصی ترین مرکز برگزار کننده دوره های علوم پزشکی
تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین
شماره تماس : ۶۰ ۳۶ ۹۰ ۸۸ ۰۲۱
 |  |  |  |  |
لغات کلیدی زبان آزمون کارشناسی ارشد وزارت بهداشت
Constantly
- مشخصات
- منتشر شده در چهارشنبه, 31 تیر 1394 10:43
- تعداد بازدید: 5198
| معنیConstantly:بطور دائم و ماندگار |
| مترادف : continuously; firmly, in a steadfast manner; faithfully |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| In the work in both the Preston and Oxford shows, that perceptual centring is constantly challenged. |
Ruth constantly complained about the fidgeting child next to her. روت به طور مداوم در مورد فرزند بی قراری که در کنار او بود شکایت کرد. |
| Ruth constantly complained about the fidgeting child next to her. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Constitute
- مشخصات
- منتشر شده در چهارشنبه, 31 تیر 1394 10:45
- تعداد بازدید: 2997
| معنیConstitute:تشکیل دادن – تاسیس کردن |
| مترادف : continuously; firmly, in a steadfast manner; faithfully |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| According to Marx, "money constitutes true power." |
| Alaska is the largest of the fifty states that constitute the USA. |
| آلاسکا بزرگترین ایالت ازبین 50 ایالت تشکیل دهنده آمریکا میباشد |
| Because journalists don't think the congressman constitutes much of a threat, they don't write or broadcast stories about him. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Constraint
- مشخصات
- منتشر شده در چهارشنبه, 31 تیر 1394 11:09
- تعداد بازدید: 2179
| معنیConstraint:اجبار - محدودیت – اضطرار |
| مترادف : restriction; artificial manner, unnatural manner; force |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| In 1989, the Piscataway school district in New Jersey had to dismiss one high school business teacher because of budgetaryconstraintss. |
| It is an unnecessary constraint, since without it the manager would do better. |
| So this is a linguistic constraint. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Consultation
- مشخصات
- منتشر شده در چهارشنبه, 31 تیر 1394 11:12
- تعداد بازدید: 3957
| معنیConsultation:مشاوره |
| مترادف : counseling, advising; conferring |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| At one point, when no physical problem that might cause the vomiting had been found, a psychiatric consultation was requested. |
از طرفی ، وقتی هیچ مشکل جسمی که موجب استفراغ شود یافت نشده بود ، یک مشاوره مرتبط با روانپزشکی تقاضا شد. |
| However, the Commission operates much more like a diplomatic than an administrative authority with a strong emphasis onconsultationn and conciliation. |
| Nor could reports be produced necessarily with much consultation in the holiday period. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Consume
- مشخصات
- منتشر شده در چهارشنبه, 31 تیر 1394 11:15
- تعداد بازدید: 4505
| معنیConsume:مصرف کردن |
| مترادف : eat or drink; destroy; use up |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| In order to survive human beings need to consume food and water. |
| انسان جهت زنده ماندن نیازمند مصرف آب وغذا میباشد |
| Industrialized countries consume natural resources in huge quantities. |
| People who consume large amounts of animal fats are more likely to get cancer and heart disease. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.