تخصصی ترین مرکز برگزار کننده دوره های علوم پزشکی
تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین
شماره تماس : ۶۰ ۳۶ ۹۰ ۸۸ ۰۲۱
 |  |  |  |  |
لغات کلیدی زبان آزمون کارشناسی ارشد وزارت بهداشت
Astonishing
- مشخصات
- منتشر شده در دوشنبه, 29 تیر 1394 11:25
- تعداد بازدید: 2513
| معنیAstonishing:حیرت آور – خیره کننده |
| مترادف : surprising, shocking; astounding, causing wonder and amazement |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| I am still left aghast at the astonishing numbers of totally incompatible cichlids that are sometimes crammed into remarkably small tanks. |
| It has been an astonishing transformation in opinions and attitudes, within the course of a few short weeks. |
| Moreover, many widely reported accounts of astonishing experiences are elaborations or flat lies. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Athlete
- مشخصات
- منتشر شده در دوشنبه, 29 تیر 1394 11:29
- تعداد بازدید: 2158
| معنیAthlete: ورزشکار |
| مترادف : one who participates in sports |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| It was discovered that three of our Olympic athletes had taken drugs. |
| Over 150 athletes will compete in the Indoor Championships at Gateshead International Stadium. |
| The way he got to that ball shows what a superb athlete he is. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Attenuate
- مشخصات
- منتشر شده در دوشنبه, 29 تیر 1394 11:36
- تعداد بازدید: 2445
| معنیAttenuate:رقیق کردن – تعادل بخشیدن |
| مترادف : become thin or less; diminish in intensity, decrease, reduce severity |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| A few minutes of rest, and he recovered his oxygen level, although something within felt attenuated. |
| Accordingly, pre-exposure to the context can be expected to attenuate the extent to which latent inhibition will develop context-specificity. |
| But deliveries even to these companies are expected to be severely attenuated. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Attitude
- مشخصات
- منتشر شده در دوشنبه, 29 تیر 1394 11:39
- تعداد بازدید: 2237
| معنیAttitude:دیدگاه – نگرش |
| مترادف : posture, policy; treatment, sentiment |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| His attitude to his new job seemed to be very negative. |
| I don't understand your attitude. Why don't you like her? |
| In order to change attitudes towards employing women, the government is bringing in new laws. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
Attributable
- مشخصات
- منتشر شده در دوشنبه, 29 تیر 1394 11:43
- تعداد بازدید: 1937
| معنیAttributable:قابل استناد – نسبت دادنی |
| مترادف : assignable, chargeable, imputable |
| مثالهایی از کاربرد این کلمه |
| Almost all the rise was attributable to the banlieues. |
| As a result, attributable profits are trimmed to £1.33m. |
| But that claim assumes that every such accident is attributable to this cause. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.