ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *
21 مرداد

Remission

معنیRemission: بهبودی آمرزش
مترادف : abatement, act of slackening; release from an obligation; forgiveness, absolution; (Medicine) abatement of symptoms of a disease in response to treatment; period during which a diminution of a disease occurs; (Medical) disappearance or abatement of indications and symptoms of cance
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Exacerbations and remissions of the pain are the general rule.
 شدت و بهبود درد قانون کلی هستند 
In three of them, this diet was as effective as an elemental diet in achieving remission.
 
She's now been in remission for two and a half years.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید