ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *
04 مرداد

Dismiss

معنیDismiss:مرخص کردن معاف کردن
مترادف : send away; fire; release, free
مثالهایی از کاربرد این کلمه
One leader dismissed the conference's findings on the environment as unproven.
 یکی از مدیران ، یافته های کنفرانس را در مورد محیط زیست به دلیل اثبات نشده بودن آن رد کرد . 
Richards dismissed criticism that the Red Cross has not educated the public about AIDS.
 
The argument for higher tariffs cannot be dismissed out of hand.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید