24 تیر
Accumulate
- مشخصات
- منتشر شده در چهارشنبه, 24 تیر 1394 05:46
- تعداد بازدید: 1968
معنیAccumulate :تاييد كردن – تشديد كردن |
مترادف : amass, gather, collect; be gathered, be collected |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
Huge snowdrifts had accumulated on the airport's runways. |
توده های عظیم برف روی باند های فرودگاهها انباشته شده بود |
By the late 1950s scientists had already accumulated enough evidence to show a clear link between smoking and cancer. |
An army of 1650 plows and 2000 workers will be out this afternoon as snow begins to accumulate. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.