ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *
24 تیر

Accumulate

معنیAccumulate :تاييد كردن تشديد كردن
مترادف : amass, gather, collect; be gathered, be collected
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Huge snowdrifts had accumulated on the airport's runways.
 توده های عظیم برف روی باند های فرودگاهها انباشته شده بود 
By the late 1950s scientists had already accumulated enough evidence to show a clear link between smoking and cancer.
 
 
 
 An army of 1650 plows and 2000 workers will be out this afternoon as snow begins to accumulate.

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید