18 مرداد
Obligation
- مشخصات
- اولین نگارش در یکشنبه, 18 مرداد 1394 06:20
- آخرین ویرایش در تاریخ دوشنبه, 23 آذر 1394 13:11
- منتشر شده در یکشنبه, 30 اسفند 780 14:08
- تعداد بازدید: 2548
معنیObligation: اجبار |
مترادف : duty responsibility; indebtedness; agreement |
مثالهایی از کاربرد این کلمه |
Alvin Sharpes stiffened, torn by conflicting obligations. |
وقتی سوءظن وجود دارد اجبار نیست پاسخ سوالات داده شود |
There is no obligation on the suspect to answer questions. |
Fathers mildly lit on Friday nights, at ease with these immeasurable obligations. |
توسعه کلمه:
در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.