ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *

لینک کوتاه





14 مرداد

Mandate

معنیMandate: مجبور کردن
مترادف : command, order; authorization granted from one body to a subordinate body; commission granted to a country to administer the affairs of a territory; mandated territory; order from a superior court to a lower court
مثالهایی از کاربرد این کلمه
It is this secondary mandate which ensures that our bi-cameral system can properly function.
 مجبور کردن ثانویه این است که از اینکه سیستم دو دوربین میتواند درست عمل کند مطمئن شوید
On closer inspection, however, that mandate appears to be distinctly fragile.
 
Preval has no mandate and he knows it.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

فروشگاه