ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *

لینک کوتاه





01 مرداد

Corpulent

معنیCorpulent: فربه
مترادف : fat, fleshy, obese
مثالهایی از کاربرد این کلمه
A short, somewhat corpulent man, he wore dark, double-breasted suits of discreet quality.
 مرد کوتاه قد چاق ، اولباس تیره پوشیده بود
At this scale, a single ethanol molecule is roughly the size of a corpulent Labrador retriever.
 
It went to the ceiling in corpulent puffs.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

  • مهمان (محمدرضامحبي)

    obeseمعناي دقيق كلمه چاقي در اصطلاح پزشكي هستش خطاب كردن افراد غير ازاين اصطلاح توهين مي باشد ساير كلمات مترادف عبارتنداز:fatness؛flabby؛podgy؛plump؛pursy؛chubby

  • سلام
    باتشکر از راهنایی شما
    موفق باشید.

فروشگاه