تخصصی ترین مرکز برگزار کننده دوره های علوم پزشکی
تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین
شماره تماس : ۶۰ ۳۶ ۹۰ ۸۸ ۰۲۱
هدف پژوهش حاضر، روانسنجی نسخه فارسی نمايه عوامل حفاظتکننده فردی (IPFI) بود. در پژوهش پيمايشی حاضر، 481 دانشآموز دبيرستانی (243 دختر) به روش نمونهگيری خوشهای چندمرحلهای از نواحی استان فارس انتخاب شدند. نسخه فارسی IPFI به روش ترجمه- ترجمه وارون تنظيم شد و برای گردآوری دادهها بهکار رفت. برای تحليل دادهها از ضريب همبستگی پيرسون و تحليل عاملی استفاده شد. تحليل عاملی به شيوه مؤلفههای اصلی نشانگر ساختار چهارعاملی توانش شخصی، توانش اجتماعی، تعهد اجتماعی و انسجام اجتماعی بود. ضريب همبستگی نمره کل مقياس با عوامل توانش شخصی، توانش اجتماعی، تعهد اجتماعی و انسجام اجتماعی بهترتيب 78/0، 67/0، 70/0 و 72/0 بود (01/0≥p). ضريب آلفای کرونباخ اين عوامل نيز بهترتيب 96/0، 82/0، 86/0 و 77/0 بهدست آمد. دونيمهسازی پايايی ابزار را تأييد کرد. نسخه فارسی IPFI از روايی و پايايی مناسب برخوردار است.
هدف پژوهش حاضر مقايسه طرحوارههای ناسازگار اوليه و الگوهای فرزندپروری در دو گروه دانشجويان دارای شکست عشقی با و بدون نشانگان بالينی بود. روش: با روش نمونهگيری هدفمند و بهکارگيری پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه چندمحوری بالينی ميلون (MCMI-III) 30 دانشجوی دارای شکست عشقی با نشانگان بالينی و 30 دانشجوی دارای شکست عشقی بدون نشانگان بالينی از دانشگاه تبريز انتخاب شدند و به پرسشنامههای نسخه کوتاه طرحواره يانگ (YSQ-SF) و محيط خانوادگی- فرزندپروری شيفر (SFPE) پاسخ دادند. دادهها با آزمون تحليل واريانس چندمتغيری (MANOVA) تحليل شدند. يافتهها: يافتهها نشان داد ميان طرحوارههای ناسازگار اوليه و الگوهای فرزندپروری دانشجويان دارای شکست عشقی با و بدون نشانگان بالينی تفاوت وجود دارد (05/0p<). نتيجهگيری: ميتوان از روی طرحوارههای ناسازگار اوليه و محيط خانوادگی اوليه، شدت نشانههای بالينی را در شکست روابط عاشقانه پيشبينی و با رويکرد طرحواره درمانی به اين افراد کمک کرد.
هدف تحقيق حاضر، معرفی و ارزيابی پايايی و جنبههای مختلف روايی نسخه فارسی پرسشنامه مشاهده حرکتی برای آموزگاران (PMOQ-T) در ايران بود، که از آن برای شناسايی کودکان در معرض خطر اختلال هماهنگی رشدی (DCD) استفاده میشود. روش: روايی تفکيکی، روايی سازه، روايی همزمان، و همسانی درونی اين پرسشنامه با استفاده از يک نمونه 505 نفری از دانش آموزان پسر دبستانی و معلمانشان ارزيابی شد. از معلمان خواسته شد تا اين پرسشنامه را تکميل کنند. نتايج ارزيابی معلمان با عملکرد دانشآموزان در آزمون تبحر حرکتی برونينکسـ اوزرتسکی (BOTMP) و آزمون رشد حرکتی درشتـ2 (TGMD-2) قياس شد. يافتهها: نسخه فارسی PMOQ-T پايايی درونی بالايی داشت (91/0= α). عملکردهای حرکتی کودکان در معرض خطر DCD در BOTMP و TGMD-2 نسبت به کودکان سالم بالاتر بود. تحليل عاملی اکتشافی نشان داد نسخه فارسی PMOQ-T دو عاملی است و با نسخه اصلی آن همخوانی دارد. در نهايت، همبستگی بالايی بين نمرات حاصل از اين پرسشنامه با عملکردهای کودکان در BOTMP (75/0-) و دو زيرمقياس TGMD-2 ]جابهجايی (68/0-) و کنترل شيء (62/0-)[ مشاهده شد. نتايج نشانگر اين است که نسخه فارسی PMOQ-T را میتوان بهعنوان يک ابزار روا و پايا برای غربالگری کودکان در معرض خطر DCD در ايران در نظر گرفت.
در ايران ارتباط ميان روانپزشکان و روانشناسان با مراجعان هنوز بهصورت سنتی است؛ بيماران با تعيين وقت قبلی به مطب متخصصان مراجعه ميکنند و در صورت نياز، مراجعه ادامه پيدا مييابد. اگرچه اين روش سالهای طولانی بر ارتباط بيماران و پزشکان حاکم بوده است، اما اشکالات و نقايص فراوانی دارد؛ برای مثال بسياری از بيماران تنها برای پرسيدن يک سؤال ساده مرتبط با روند درمانی به مطب پزشک خود مراجعه ميکنند. بهويژه با توجه به سير مزمن بيماريهای روانپزشکی، بيشتر بيماران به درمانهای طولانيمدت نياز دارند و در بسياری وقتها تنها برای تجديد داروها به پزشک مراجعه ميکنند. در سوی ديگر هم بيمارانی هستند که به دليل وجود مشکلات در مراجعه به پزشک، پس از دريافت نخستين نسخه، آن را طولانيمدت و بدون مشورت با پزشک تجديد و مصرف ميکنند. هر چه فاصله محل سکونت بيمار از مطب پزشک بيشتر باشد، چنين مشکلاتی بيشتر اتفاق ميافتد. در بسياری از شهرستانهای کوچکتر، حتی به دلايل فرهنگی، همراهان بيمار، از انتقال او به مطب يا کلينيک تخصصی اجتناب ميکنند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی کاهش زورگويی مبتنی بر روش الويز بر ميزان رفتارهای زورگويی پسران دبستانی انجام شد. پژوهش تجربی حاضر با طرح پيشآزمون- پسآزمون و پيگيری ششماهه با دو گروه آزمايش و کنترل اجرا شد. به روش نمونهگيری تصادفی چندمرحلهای ابتدا از نواحی ششگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان، يک ناحيه آموزشی و سپس از اين ناحيه، چهار دبستان پسرانه بهصورت تصادفی انتخاب شد. با اجرای جامعهسنجی روی تمامی دانشآموزان پايههای دوم و چهارم اين دبستانها، 40 پسر زورگو از ميان دانشآموزانی که بيشترين انتخاب را بهعنوان زورگو داشتند، بهصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمايش و کنترل قرار داده شدند. برنامه آموزشی کاهش زورگويی مبتنی بر روش الويز برای گروه آزمايش در 10 جلسه 60دقيقهای بهصورت دوبار در هفته، ارايه شد. برای گردآوری دادهها از جامعهسنجی (So) و پرسشنامه روابط همسالان (PRQ) استفاده شد. يافتهها به روش تحليل کوواريانس چندمتغيری (مانکووا) تحليل شدند. يافتهها نشان داد برنامه آموزشی کاهش زورگويی مبتنی بر روش الويز باعث کاهش رفتارهای زورگويی و قربانی در گروه آزمايش در مراحل پسآزمون و پيگيری شد (0001/0p<). همچنين ميزان رفتارهای پسنديده اجتماعی در گروه آزمايش در مراحل پسآزمون و پيگيری افزايش يافت (0001/0p<). کاربرد برنامه آموزشی کاهش زورگويی مبتنی بر روش الويز ميتواند مشکلات مربوط به رفتارهای زورگويی را در مدارس کم کند.