جهت مشاهده معنی کلمات روی کلمه کلیک کنید

Contend

خاطرنشان کردن، رقابت کردن

But they have to do more than contend

اما آنها مجبورشدند کارهای بیشتری از آنچه که خاطرنشان شده بود انجام دهند

Conflict

تعداد تکرار:1بار

For those whose desires do not conflict with how they live, restraint has a kind of elegance

برای آنهایی که خواسته هایشان بانوع زندگیشان  تضاد دارد ، محدود کردن  یک نوع ظرافت وزیبایی دارد

Hesitant

تعداد تکرار:2بار

He answered in his usual shy, hesitant manner

او طبق معمول به حالت مردد و خجالتی  جواب داد

Mandate

تعداد تکرار:3بار

It is this secondary mandate which ensures that our bi-cameral system can properly function

مجبور کردن ثانویه این است که از اینکه سیستم دو دوربین میتواند درست عمل کند مطمئن شوید

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید