01 شهریور

Worn

معنیWorn:مستهلک – داغان
مترادف : frayed, ragged, used, deteriorated; tired, exhausted (Slang)
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Lying on the hospital bed, Pete looked worn and fragile.
 
Paula handed me several worn dollar bills.
 
The brake pads are very wor.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید