26 مرداد

Suffer

معنیSuffer:رنج بردن
مترادف : feel pain, experience loss or harm, endure misfortune; be punished; tolerate, endure; stand, bear; allow, permit
مثالهایی از کاربرد این کلمه
Anne still suffers a lot of pain in her leg.
 آن هنوز هم از درد درپایش رنج میبرد .
Children always suffer when their parents get divorced.
 
Hardesty suffered severe burns to his face and body.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید