تخصصی ترین مرکز برگزار کننده دوره های علوم پزشکی
تهران بالاتر ازمیدان ولیعصر -بعد از تقاطع زرتشت - خیابان پزشک پور - پلاک 12 - ساختمان معین
شماره تماس : ۶۰ ۳۶ ۹۰ ۸۸ ۰۲۱
Impart |
---|
It had no significance, or all the significance you might impart to its empty interior |
اهمیتی ندارد یا اهمیت آن ممکن است برای شما بیان توخالی آن باشد |
Attributeتعداد تکرار:1بار |
One very significant change from Morgan we can attribute to Marx |
تغییر خیلی مهم از مرگان رامیتوانیم به مارکس نسبت دهیم |
supplyتعداد تکرار:5بار |
First prize was a year's supply of baby food |
جایزه اول منبع یک سال غذای کودک بود |
operationتعداد تکرار:4بار |
I had an operation on my knee last year |
سال گذشته عمل جراحی در زانو کرده بودم |
Joint |
---|
a joint bank account |
اشتراک بانکی |
Impartتعداد تکرار:1بار |
It had no significance, or all the significance you might impart to its empty interior |
اهمیتی ندارد یا اهمیت آن ممکن است برای شما بیان توخالی آن باشد |
Recommendتعداد تکرار:5بار |
Ask friends to recommend babysitters. That's the safest way |
از دوستان بخواه به پرستار کودک توصیه کنند آن امنترین راه است |
Consumeتعداد تکرار:5بار |
In order to survive human beings need to consume food and water |
انسان جهت زنده ماندن نیازمند مصرف آب وغذا میباشد |
Lump |
---|
He had a lump on his forehead the size of a golf ball |
اودرپیشانیش توده ای اندازه توپ گولف داشت |
Jointتعداد تکرار:1بار |
a joint bank account |
اشتراک بانکی |
Attributeتعداد تکرار:2بار |
One very significant change from Morgan we can attribute to Marx |
تغییر خیلی مهم از مرگان رامیتوانیم به مارکس نسبت دهیم |
Counselتعداد تکرار:2بار |
In small colleges, they may counsel students |
در دانشگاه های کوچک ، آنها ممکن است با دانشجویان مشورت بکنند |
Circumstancesتعداد تکرار:3 بار |
---|
For the first time in three years, circumstances prevented me from attending |
برای اولين بار در سه سال ، موقعیت ها از شرکت کردن من جلوگیری کردند |
Lumpتعداد تکرار:1بار |
He had a lump on his forehead the size of a golf ball |
اودرپیشانیش توده ای اندازه توپ گولف داشت |
Anxietyتعداد تکرار:4بار |
Her anxiety about the pain of childbirth is understandable |
اضطرابش درباره درد زایمان قابل فهم است |
Detractتعداد تکرار:4بار |
For instance, if there is one other woman engineer she may detract from your special status |
برای مثال ، اگر مهندس زن دیگری وجود داشته باشد ممکن است ازموقعیت ویژه شما کاسته شود |
operationتعداد تکرار:5 بار |
---|
I had an operation on my knee last year |
سال گذشته عمل جراحی در زانو کرده بودم |
Quitتعداد تکرار:5بار |
Quit that! You're driving me crazy |
آنرا رها کن ! داری منو دیوانه میکنی |
providedتعداد تکرار:4بار |
Still, having the luxuries Alex provided was delightful |
هنوز تجملاتی که آلکس فراهم کرده لذت بخش بود |
Impartتعداد تکرار:2بار |
It had no significance, or all the significance you might impart to its empty interior |
اهمیتی ندارد یا اهمیت آن ممکن است برای شما بیان توخالی آن باشد |