manager, management, to manage, manageable
مدیر، مدیریت، مدیریت کردن،مدیریت کردنی

He finally managed to find an apartment near his office.

او سرانجام مدیریت کرد که یک آپارتمان نزدیک دفترش بیابد.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید