01 شهریور

Withstand

معنیWithstand:مقاومت کردن – تحمل کردن
مترادف : stand up to; bear, endure
مثالهایی از کاربرد این کلمه
The bridge is built to withstand an earthquake of 8.3 magnitude.
 پل بامقاومت درمقابل یک زلزله 8.3 ریشتر ساخته شد.
An epidemic of such proportions that nothing could withstand it.
 
It can withstand knocks, is low-odour and quick-drying.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید