30 تیر

Barrier

معنیBarrier:مرز،نقطه اغاز مسابقه اسبدوانى ،مانع( دو و ميدانى)،نرده ،مانع ،سد،حصار،راه کسى را بستن
مترادف : border, limit; obstacle, barricade
مثالهایی از کاربرد این کلمه
a plexiglas barrier
 
Only a flimsy barrier stops the crowd from spilling onto the field.
 
The automatic barrier lifted as we drove up.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید