23 تیر

Abide

معنیAbide :ایستادگی کردن پایدار ماندن منزل کردن
مترادف : stay; live, dwell; continue; tolerate, put up with; wait; comply, submit, obey, conform
مثالهایی از کاربرد این کلمه

The team decided unanimously to abide by the captain's ruling.

اعضاء تیم،متفق القول به این نتیجه رسیدند که به رای کاپیتان وفادار بمانند.

 

My mother cannot abide dirt and vermin.

مادرم نمی تواند کثیفی و حیوانات موذی را تحمل کند.

 
President Aquino said she would abide by the court's decision.
 
 

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید..

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید