ورود

ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز ورود *
مرا بخاطر داشته باش

ایجاد حساب کاربری

گزینه های * دار الزامی می باشند.
نام *
نام کاربری *
رمز ورود *
تائیدیه رمز ورود *
نشانی پست الکترونیک *
تائیدیه نشانی پست الکترونیک *
30 اسفند

Abandon

معنیAbandon :رها کردن 
مترادف : impulsiveness, lack of restraint, lack of inhibition
مثالهایی از کاربرد این کلمه
• We had to abandon the car and walk the rest of the way.
ما مجبور شدیم ماشین را رها کنیم وبقیه راه پیاده برویم.

• How could she abandon her own child?
او چگونه توانست کودک خودش را ترک کند؟
a home for abandoned kittens and puppies
 
A new-born baby was found abandoned on the steps of a hospital yesterday.
 
All attempts to find a peaceful solution to the conflict have now been abandoned.
 
Education leaders do not want to abandon California's commitment to affordable college education.

توسعه کلمه:

در فیلد زیر مثالها، کاربردها، نوع کلمه، مترادفها، متضادها و دیگر موارد را به اشتراک گذاشته و در مورد هر یک نظر خود را اعلام نمایید.

لینک کوتاه

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

اشتراک مطالب

Close

خبر را در کانال وشبکه های خود به اشتراک بگذارید